013

ما که بعد از نامزدیمان حتی یک بار هم با هم جر و بحث نکرده بودیم ، حالا سر یک کت و شلوار خریدن ساده کارمان به قهر کشید.

آخرین باری که " ه جیمی" قصد کت و شلوار خریدن کرد با اخم و قیافه گرفتن از فروشگاه بیرون زدیم و آخرش هم وقتی علی ( همان دوست صمیمی ه جیمی) فهمید ما سر انتخاب لباس به تفاهم نمی رسیم گفت که اگر قبول کنیم خودش تنهایی برود و با سلیقه ی خودش برای ه جیمی لباس بخرد و ما هم که اصلا حوصله جر و بحث نداشتیم قبول کردیم. البته در تمام مدتی که علی توی فروشگاه بود من هر پنج دقیقه زنگ می زدم و دورادور نظراتم را اعمال می کردم ! نمی دانم این چه سری است که وقتی من می خواهم لباس بخرم در انتخاب هایمان کلی سلیقه ی مشترک داریم اما وقتی قرار باشد برای " ه جیمی" خرید کنیم اصلا آبمان توی یک جوی نمی رود و اختلاف نظرمان از زمین تا آسمان است به خصوص اگر قرار باشد کت و شلوار بخریم.  

سر مسئله ی به این مضخرفی ببین به کجا رسیدیم. خب من هم هیچ وقت دوست ندارم لباسی را بپوشم که خودم نمی پسندم اما انتخابهای ه جیمی هم خیلی بی خود بود ! اصلا نمی دانید وقتی کت شلواری را که خودش انتخاب کرده بود پوشید چه شکلی شد!!! بهش گفتم اگر اینو بپوشی باهات هیچ جا نمیام. اونم از این جمله ی ساده ی من مثل همیشه کلی حرف برداشت کرد. میگه تو می خوای من اونطوری باشم که خودت می خوای نه اونطوری که واقعا هستم!!!!! نمی دونم چش شده. همچین حرفای بی منطقی ازش بعیده. من که همه جوره قبولش دارم. اصلا خودش می دونه که هزار بار گفتم تو بهتر از اون چیزی هستی که من می خواستم. می دونم از جای دیگه ای ناراحته که نمی دونم کجاست؟ اصلا یه جور عجیبی شده که تا حالا ندیده بودمش. حتی نمیشه باهاش حرف زد. من نگرانم. خیلی زیاد. انگار با یه آدم دیگه طرفم نه " ه جیمی". من همیشه از تصاویر گنگی که می افتن روی زندگی آدم و نمی تونی بفهمیشون متنفر بوده ام...

نظرات 3 + ارسال نظر
نیم وجبی 13 - اسفند‌ماه - 1389 ساعت 10:51 http://nimvajabi.blogsky.com

ســـــلام
وای نه نه نگو اینارو نه نه نباید قهر کنین خب
باید بهش بگی عزیزم اینا که میپوشی بهت نمیاد ... بیا این یکیو امتحان کن و از این حرفا
ه جیمی خب به حرف آوین گوش کن بدتو نمیخواد که میخواد شیک پوش باشی مطمئن باش

سلام عزیزم
به خدا منم همینارو میگم اما میگم که مشکلش چیز دیگه ایه فک کنم!

نیم وجبی 13 - اسفند‌ماه - 1389 ساعت 19:06

ایشالا که زودی مشکلش حل میشه
بعدم که من رستـــوران بهـــداشتیمو زدم میاین با هم پیشم غـــذا میل میکنین
بفـــرمایید شـــام

رویا 12 - فروردین‌ماه - 1390 ساعت 22:53 http://r0ya.blogsky.com

دقیقا می دونم چی میگی
به نظرم بهترین کار تو این مواقع آرامشه و اینکه هی بهش نگی داره تغییر می کنه و گیر بدی، سعی کن آروم باشی تا اونم اگه چیزی داره اذیتش می کنه کلافه نشه و اوضاع بدتر شه، سعی کن با آرامش این بحرانو پشت سر بذاری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد