007

آقای "ه جیمی" در راه کسب علم و دانش از پله های دانشگاه افتاده و پایش تا حدودی شکسته است و بنده باید برای اینکه ملاقاتش کنم هر روز از غرب تهران به شرق تهران سفر کنم در شرایطی که ماشینها را زوج و فرد کرده اند و سیاه زمستان اندک اندک می رسد. تازه بعضی روزها که خودم کلاس ندارم می روم که ایشان را برسانم دانشگاه!! 

اینکه می گویم تا حدودی به خاطر این است که یک وقتهایی نمی تواند تکان بخورد و بعضی وقتها یکهو دویدنش می گیرد فکر کنم برای اینکه از زیر امتحانهای میان ترمش در برود خودش را به مریضی زده!!!!!!  

اما نه واقعا ... خودم دیدم وقتی به خاطر پایش نتوانست با دوستهایش برای محرم فعالیت کند چقدر گرفته بود!  

این بود انشای من با موضوع" در دوران غیبت خود چه کردید"

نظرات 2 + ارسال نظر
رویا 28 - آذر‌ماه - 1389 ساعت 20:16 http://r0ya.blogsky.com

با این نگارشت نمی دونم باید بخندم یا واسه شکستن پای اون طفلکی ناراحت باشم، به هر حال امیدوارم زوده زود خوب شه

بخند عزیزم بخند! اینجا هیچ چیز نباید هیچ کس را ناراحت کند!!

نیم وجبی 30 - آذر‌ماه - 1389 ساعت 22:57

آخی بیچار آقای ه جیمی
نالاحت شدم
خوش بحال آقای جیمی که یکی مثل تو رو داره کنارش که اینهمه هواشو داره مواظب خودت باش عزیزم

ای بابا...خوشبحال من که همچین دوستایی دارم!!!!
تو هم همینطور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد